دختر آسموني

دنياي كودكي چيزهايي داره كه دنياي ما آدم بزرگا نداره!

                                  وقتي به دوران كودكيم فكر مي‌كنم و خاطراتش رو تو ذهنم مرور مي‌كنم، دلم مي‌خواد برگردم به اون دوران. دنياي كودكي چيزهايي داره كه دنياي ما آدم بزرگا نداره. همه چيز بچه‌ها خالص و پاكه. شادي‌هاشون، دوست‌داشتنشون، گريه‌كردن و خنديدشون. بچه‌ها بلد نيستن دروغ بگن. بلد نيستن خودشون رو سانسور كنن. بچه‌ها خودشون هستن. خود خودشون! دلم مي‌خواد  وقتي دخترم به دنيا اومد به كودكيش احترام بذارم و هميشه يادم بمونه كه اين دوران هيچ وقت براي اون تكرار نميشه.اجازه بدم تا خودش باشه. اجازه بدم تا خودش تجربه كنه. مراقبش باشم، دستش رو رها نكنم  ولي مزاحم كودك بودنش نباشم. مي خوام كمكش كنم. كمكش كنم تا شادي‌هاي بيشتري...
2 بهمن 1391

عكس نيني هاي خوشگل

قبل از اينكه عكسا رو ببينين لازمه يه اعتراف بكنم آقا ما هي رفتيم وبلاگ بقيه نيني ها رو ديديم بسي حسرت خورديم كه كي ميشه نيني ما هم به دنيا بياد و عكساشو بذاريم تا دل بقيه رو آب كنيم.آخر سر دلمون طاقت نياورد و با خودمون گفتيم عكساي بقيه نينيها رو كه ميشه گذاشت!!!اين جوري هم بقيه مستفيض ميشن، هم وبلاگ نيني ماهم رنگ و لعاب ميگيره. خلاصه كه اينم حاصل دسترنج ما: ...
1 بهمن 1391

همه پدر و مادرها اين جورين!!!

                                               بزرگ كردن يه فرشته كوچولو مث مراقبت از يه غنچه گله كه بايد به موقع بهش آب داد و مراقب بود تا بهش زيادي از حد نور نخوره و رعايت كردن چيزاي ديگه تا مبادا پژمرده و خشك بشه. همه پدر و مادرها اين جورين. همه پدر و مادرها مي‌خوان بهترينها رو براي بچه‌هاشون فراهم كنن. دلشون نمي‌خواد كمبودهايي كه خودشون تو بچگي داشتن براي اونا وجود داشته باشه و حسرتها و آرزوها...
30 دی 1391

همه پدر و مادرها اين جورين!

 بزرگ كردن يه فرشته كوچولو مث مراقبت از يه غنچه گله كه بايد به موقع بهش آب داد و مراقب بود تا بهش زيادي از حد نور نخوره و رعايت كردن چيزاي ديگه تا مبادا پژمرده و خشك بشه. همه پدر و مادرها اين جورين. همه پدر و مادرها مي‌خوان بهترينها رو براي بچه‌هاشون فراهم كنن. دلشون نمي‌خواد كمبودهايي كه خودشون تو بچگي داشتن براي اونا وجود داشته باشه و حسرتها و آرزوهاي كودكياشون واسه بچه‌هاشون باقي بمونه.  ما وقتي بچه بوديم فكر مي‌كرديم (و هنوز هم فكر مي‌كنيم) كه مامان باباهامون دركمون نمي‌كنن. فكر مي‌كرديم خيلي سنتي راجع به همه چي فكر مي‌كنند از لباس پوشيدنمون و بيرون رفتنمون بگير تا مذهب و عقايد. حالا كه خودمون هم به اين نقطه رسيديم مي‌ترسيم كه مبادا ما ...
30 دی 1391

بافتني و يادي از گذشته

حتما دهه شصتي‌ها يادشون مياد كه واسه كار عملي درس حرفه و فن كلاس اول راهنمايي ، دخترا  بايد يه شال گردن مي‌بافتن. من هم بالاجبار اون موقع‌ كاموا و ميل بافتني بدست گرفتم و الحق هم تلاش خودم رو كردم ولي خب از اونجايي كه آدم به هر كاري دل نده توش شكست مي خوره در آخرين روزهايي كه قرار بود كارهامونو براي گرفتن نمره به معلم محترمه تحويل بديم، من موندم و يه كلاف درهم پيچيده و يك بافتني چرك به نيمه نرسيده كه  في‌الواقع هيچ شباهتي  به شال گردن نداشت!!! بالاخره با وساطت و همفكري خواهر، براي حل اين معضل كه به عنوان يه بچه خرخون واقعي در مرز سقوط از پله شاگرد اولي قرار داشتم، مادر عزيز رو راضي كرديم كه دست به كار بشه و...
22 دی 1391

بافتني و يادي از گذشته

حتما دهه شصتي‌ها يادشون مياد كه واسه كار عملي درس حرفه و فن كلاس اول راهنمايي ، دخترا  بايد يه شال گردن مي‌بافتن. من هم بالاجبار اون موقع‌ كاموا و ميل بافتني بدست گرفتم و الحق هم تلاش خودم رو كردم ولي خب از اونجايي كه آدم به هر كاري دل نده توش شكست مي خوره در آخرين روزهايي كه قرار بود كارهامونو براي گرفتن نمره به معلم محترمه تحويل بديم، من موندم و يه كلاف درهم پيچيده و يك بافتني چرك به نيمه نرسيده كه  في‌الواقع هيچ شباهتي  به شال گردن نداشت!!! بالاخره با وساطت و همفكري خواهر، براي حل اين معضل كه به عنوان يه بچه خرخون واقعي در مرز سقوط از پله شاگرد اولي قرار داشتم، مادر عزيز رو راضي كرديم كه دست به كار بشه و يك شال گردن با همان رنگ كاموا و در...
20 دی 1391