آخرین ماه انتظار
کمتر از یک ماه دیگه فرشته کوچولوی ما قدم به زمین میذاره. این روزها برای من حال و هوای خاصی داره. روزهایی که گاهی کسل کننده میشن و گاه به سرعت می گذرن. احساسی پر از دلهره و شادی. که هر جه قدر زمان موعود نزدیک تر میشه در من قوت بیشتری میگیره. احساس شوق! شوق رسیدن! پایان انتظار! احساس دلهره!درست مثل دلهره شب کنکور! احساس عجیبی که قابل توصیف نیست وشاید همین است:احساس مادر شدن! منتظرم اما انگار هنوز باورندارم.گاهی از سر ذوق وسایل اتاق دخترک رو جا به جا می کنم و تصور می کنم دختر کوچولویی که موهایش از دو طرف بسته شده و با شیطنت به من نگاه می کنه. راستی دختر کوچولوی من چه شکلیه؟! چشمهام رو می بندم و تصور می ک...
نویسنده :
ماماني
12:50